همواره نکتهای در روزنامهنگاری و به طور کلی فعالیتهای رسانهای، محل نزاع بوده است. نزاعی که میتوان آن را در قالب این پرسش طرح کرد: آیا نگاه بیطرفانه در روزنامهنگاری و فعالیت رسانهای امکانپذیر است؟
یعنی حتی اگر فرض کنیم که که یک روزنامهنگار تمام و کمال بکوشد که خود را از هر گونه آلودگی و نیت سوء بیالاید و فقط و فقط در پی آرمان حقیقت و کشف آن باشد، آیا باز میتوان به نگاه بیطرفانه در وی قائل شد یا همواره چیزهایی هستند که سبب میشوند امکان نگاه بیطرفانه در عرصه رسانه و نزد یک روزنامهنگار ممتنع باشد.
پرسش فوق را میتوان به نحو دیگری نیز بیان کرد: آیا نگاه بیطرفانه صرفاً یک ادعاست یا میتواند امری واقعی نیز انگاشته شود؟
احتمالاً سخن گفتن از تفسیرها، تأویلها و روایتهای گوناگونی که میتوان در مواجهه با هر "متن" یا به عبارت بهتر هر "چیز"ی مدنظر قرار داد، آنقدر بدیهی هست که تکرار دوباره آن، نتیجهای جز ملال مخاطب به ارمغان نیاورد. اما به نظر نمیرسد که چنین رویکردی در میان عموم مردم نیز ساری و جاری باشد و از سوی دیگر این نکته در مصادیق گوناگونی که پیشروی یکایک افراد در موقعیتهای گوناگون قرار میگیرد کمتر لحاظ میشود.
با این اوصاف سخن گفتن دوباره و چند باره درباب کثرتی که در تفسیرها، تأویلها و روایتهای ما از جهانی که در آن سر میکنیم وجود دارد پر بیراه نیست، چراکه اساساً آدمی همواره با پیشفرضهای آشکار و نهان خود با مسایل مواجه میشود و نه همچون موجودی خالیالذهن با رویکردی کاملاً غیرجانبدارانه.
"گزارشها و برنامههای خبری" نمونههایی شایع محسوب میشوند که در آنها یک رسانه، گزارش یا خبری را به مخاطبان خود عرضه میکند، به نحوی که گویا روایت طرح شده بهترین یا حتی تنها روایت موجود از موضوع موردنظر است.
این نگاه به قدر کافی خطرناک هست، اما خطرناکتر خواهد بود اگر مخاطبان آن رسانه، روایت ارائه شده را تنها روایت موجود، درست و مطابق با واقع قلمداد کنند، بی آنکه بکوشند مواجههای سنجشگرانه و انتقادی با آن داشته باشند.
این چنین است که رسانههای تودهمحور و تودهساز سر بر میآورند و در نتیجه مخاطبان آنها نیز همچون تودهای یکدست، سر سپرده آن چیزهایی میشوند که رسانه مذکور به خوردشان میدهد تا آنها هر روز بیشتر از پیش در قالبهایی مشخص قرار گیرند.
حال آنکه اگر هر مخاطبی به مثابه فردی که میاندیشد با آن رسانه مواجه شود، منتقدانه به هر سخنی و مدعایی گوش سپارد و در نهایت با ارزیابی تمامی وجوه ممکن یک مسئله، آن چه را که برای وی موجه است برگزیند، آنگاه شاید بتوان امیدوار بود که فجایع کمتری در جهان رخ دهد.
بنابراین اگر نمیتوان به هیچ یک از روایتهای موجود در گزارشها و برنامههای خبری به عنوان تنها روایت واقعی که تمام و کمال بازگوکننده یک رخداد است اکتفا کرد، به نظر میرسد تکثر روایتها از یک سو و ارتقای تواناییهایی یکایک افرادی که مخاطبان احتمالی این روایتها هستند، از سوی دیگر میتواند تا حد زیادی این نقص را مرتفع کند.
بنابراین حتی اگر رسانهای یا روزنامهنگاری فریبکارانه بکوشد آنچه را که گزارش میدهد به مثابه تنها روایت ممکن و موجود به خورد مخاطبانش دهد، آنگاه دست کم فشار دکمه POWER یا انتخاب گزینهای دیگر - مثلاً شبکه یا روزنامهای دیگر - نخستین واکنش مخاطبی خواهد بود که آنچه را که میبیند، میشنود یا میخواند، نخست میسنجد و آنگاه تصمیم میگیرد که آن را بپذیرد یا نپذیرد.
اما نکته مهم دیگر آگاهی روزنامهنگاران و صاحبان واقعاً خوب-نیت رسانه است که در صورت آگاهی بر این امر که ارایه هیچ روایت یکه و کاملاً بیطرفانه از وقایع و رخدادها ممکن نیست، خواهند کوشید که همواره وجوه مغفول یا پنهان موضوعات و مسایل گوناگون را جستجو کنند یا بر روایتهای دیگران - به ویژه یکایک مخاطبان خود – گشوده بمانند، چرا که آنها به خوبی میدانند که یک روزنامهنگار بیطرف، یک روزنامهنگار مرده است.
نظر شما